پارتیان،
هندویونانیان، هندوپارتیان، تهاجم یوئهژی،
از ۲۰۰ پ.م. تا سال ۱۰۰ میلادی در جریان سه صد سال سرزمین افغانستان شاهد جنگهای داخلی و امواج حملات
خارجی از قبایل آسیای مرکزی و پارتیان ایران امروزی بود. بخش های مختلف افغانستان در اثر این حملات
همواره میان قدرت های بزرگتر دست بدست میشدند و هیچ قدرتی نمیتوانست به استثنای
ساحات همجوار، بر سرزمین های دیگر برای دراز مدت فرمانروایی کند. در نتیجۀ این حملات ساختار سیاسی، نظامی،
لسانی، و فرهنگی همواره در تغییر بود.
در این دوران پنج
قدرت جداگانه شامل امپراطوری ها، شهنشاهی ها، دودمان های نظامی، و قبایل با یکدیگر
برای بدست آوردن ساحات و ایجاد دولت های مقتدر یا ایجاد فاصله میان خود و قدرت های
دیگر تلاش ورزیدند. این پنج قدرت عبارت
بودند از:
- امپراطوری پارتیان (اشکانیان)؛
- شاهان هندو پارتیان؛
- شاهان هندویونانی؛
- تهاجم یوئهژی؛ و
- حاکمان هندو سکایی.
در سال های اخیر
اقوام یوئهژی قادر شدند سرزمین های هندو سکاها را تصرف کنند و با به وجود آوردن
امپراطوری کوشانیان جایگزین ایشان شوند.
امپراطوری پارتیان یا اشکانیان
این دودمان را به سببی اشکانیان مینامند که اشک، رهبر قیبلۀ
پرنی مؤسس شان بود. قبیلۀ پرنی یکی از قبایل سکاها ساکن در جنوب غرب آسیای مرکزی
(سرزمین های جنوبی ترکمنستان امروزی) بود.
این قبایل نخستین پیروزی های خود را در اثر درگیری های داخلی سلوکیان و
درگیری سلوکیان در غرب بدست آوردند. با توجه
به درگیری های سلوکیان در غرب، اشک در استان شمال شرقی ایران قیام کرد و راه را
برای تأسیس شهنشاهی اشکانیان هموار کرد.
نخست اشکانیان بر قلمرو کوچکی حکمرانی میکردند که از شرق به امپراطوری
یونان باختری، از جنوب به امپراطوری سلوکیان، از شمال به اقوام آسیای میانه، و از
غرب به بحیرۀ کاسپین وصل بود.
بعد ها با استفاده از اسب سواران و جنگجویان ماهر پارتیان،
با استفاده از ضعف سلوکیان، دست به گشودن سرزمین های اطراف زدند و در دوران فرهاد
یکم و در پی او برادرش مهرداد یکم سرزمین تحت ادارۀ اشکانیان را گسترش دادند. امپراطوری پارتیان صد ها سال ادامه یافت و در
اوج قدرت خود ساحۀ وسیعی را از بحیرۀ کسپین در شمال، تا سوریه در غرب، تا خلیج
فارس در جنوب، و نصف سرزمین افغانستان امروزی را در شرق در بر میگرفت.
پس از مدت ها سلطۀ یونانیان فرهنگ یونانی نزد مردم فارس
مقبولیت حاصل کرده بود و اشکانیان با وجودی که خود اندکی تحت تاثیر فرهنگ یونانی
بودند، در باز سازی و زنده سازی فرهنگ فارسی نقش مهمی ایفا نمودند. اردوان سوم واژه های یونانی را از سکه ها حذف
کرد و بلاش یکم خط اشکانی و زبان پارتی را مورد استفاده قرار داد و خط اشکانی را
جاگزین الفبای یونانی ساخت.
چون راه ابریشم، راه تجارت میان امپراطوری های هان چین در
شرق و امپراطوری روم در غرب بود، با تسلط بر بخش بزرگی از جادۀ ابریشم سرزمین
اشکانیان بزودی تبدیل به مرکز بزرگ تجارتی شد. با گسترش به سمت شرق، روم در همسایگی
فارس قرار گرفت. از لحاظ بزرگی صرف
امپراطوری روم بزرگتر از امپراطوری اشکانیان بود و جنگ های فارس و روم نیز در دوران
اشکانیان آغاز شد.
روم پس از شکست دادن شکست دادن شاه ارمنستان کاملا در جوار
مرز های اشکانیان قرار گرفت. پس از گشودن ارمنستان دیری نگذشت که در سال 54 پ.م.
یک سپاه هفت لیژیونی روم به قصد براندازی دولت اشکانیان براه افتاد اما در برابر
فرمانده اشکانی شکست سختی را متقبل شدند. این
نخستین جنگ میان نیرو های حاکم بر فارس بود و پس از این جنگ ها میان فارس و روم،
بیشتر جنگ برای تسلط بر ارمنستان بود.
سلسلۀ این جنگ های روم شرقی و فارس تا آواخر حکومت ساسانیان ادامه داشت.
در اواخر حکومت اشکانیان اختلافات داخلی شهزادگان بر سر تخت
و تاج باعث تضعیف اشکانیان شد و روم توانست میانرودان و منطقۀ تیسفون را سه بار
بگشاید اما با وجود اختلافات اشکانی ها روم هرگز مؤفق نشد موفقیت های بزرگتری را
در برابر اشکانی ها بدست آورد. سر انجام اشکانیان
در اثر مخالفت های داخلی و جنگ های خارجی به تدریج ضعیف شدند تا آنکه در سال 224 سپاه
اردوان پنجم در برابر اردشیر بابکان بنیانگذار ساسانیان به سختی شکست خورد و خودش کشته شد، و دورۀ اشکانیان به پایان
رسید.
در اواسط صدۀ دوم پ.م. جنگج سالاران چینی به تدریج سکاها و یوئهژی
ها را مجبور به حرکت به سمت جنوب غرب به ساحات تحت ادارۀ پارتیان کردند. فشار سکاها بر حکمرانان اشکانی به حدی جدی بود
که دو حکمران اشکانی در جنگ ها بر ضد سکاها کشته شدند. این فشار سرانجام باعث ایجاد توازن و ایجاد
حکومت فرعی هندو پارتیان شد که از ساحات جنوب غربی افغانستان تا پاکستان و
هندوستان امروزی را اداره میکرد.
پادشاهی هندوپارتیان
برای بقای فرمانروایی شان، شاهان اشکانیان ضرورت حس کردند
تا میان خود و دیگران ساحات حائل ایجاد کنند.
از اینرو ایشان پادشاهی های فرعی در ساحات اطراف خود ایجاد کردند. بزرگترین پادشاهی فرعی بنام هندوپارتیان در
غربِ سرزمین اصلی اشکانیان قرار داشت و در صدۀ یکم پ.م. توسط گندفر یکم بنیانگذاری
شده بود. گندفر از قبیلۀ سکاها و از
خانوادۀ سورن بود که توانست زمین های محدود تحت ادارۀ خود را از سیستان رخج و
گندارا در شرق (پاکستان و هند شمالی امروزی) گسترش دهد.
در حدود سال 20 گندفر با انتخاب شهر تکسیلا به حیث پایتخت استقلال خود را از اشکانیان اعلان کرد. در اواخر صدۀ یکم هندواشکانیان در جنگ های شان با کوشانیان شکست های بزرگی را متقبل شدند و در نتیجۀ ساحۀ تحت ادارۀ شان به ساحۀ سیستان و رخج تقلیل یافت. در دوران پادشاهی هندوپارتیان رفت و آمد مبلغان بودائی از هند به چین و از چین به هند از را افغانستان باعث رونق یابی بازار ترجمۀ متون هندی بودائی به چینایی شد که مدت ها پس از سرنگونی حکومت هندواشکانیان و کوشانیان توسط ساسانیان ادامه یافت.
در حدود سال 20 گندفر با انتخاب شهر تکسیلا به حیث پایتخت استقلال خود را از اشکانیان اعلان کرد. در اواخر صدۀ یکم هندواشکانیان در جنگ های شان با کوشانیان شکست های بزرگی را متقبل شدند و در نتیجۀ ساحۀ تحت ادارۀ شان به ساحۀ سیستان و رخج تقلیل یافت. در دوران پادشاهی هندوپارتیان رفت و آمد مبلغان بودائی از هند به چین و از چین به هند از را افغانستان باعث رونق یابی بازار ترجمۀ متون هندی بودائی به چینایی شد که مدت ها پس از سرنگونی حکومت هندواشکانیان و کوشانیان توسط ساسانیان ادامه یافت.
پادشاهی هندویونانیان
سلسلۀ شاهان هندویونانی توسط دیمیتریوس یکم بنا نهاده شد و بر سرزمین های همجوار هندوکش و گندارا فرمانروایی داشت. دیمیتریوس یکم بار نخست در سال 180 پ.م. بر هندوستان حمله کرد. سلسله شاهان هندویونانی و تاثیراتی که ایشان بر سرزمین و فرهنگ افغانستان داشتند، آخرین مرحلۀ حکمرانی یونانیان بر آسیای مرکزی و افغانستان را رقم زد.
در جریان دو صده حکمرانی شان، شاهان هندویونانی زبان ها و
علایم یونانی و هندی را بر سکه های شان در آمیختند و ادیان یونانی، هندی، و بودائی
را بصورت همزمان مورد استفاده قرار دادند.
اثرات این فرهنگ مشترک تا صده ها ادامه یافت و در آثار نقاشی، تندیس سازی،
و معماری گندارا مشهود است. بر اساس برخی
گزارشات این سلسله شاهان تا ساحات پاتالی پوترای هندوستان تسلط داشتند. پس از یک دورۀ درخشان، فرمانروایی مرکزی شاهان
هندویونانی حوالی سال 10 در اثر حملۀ
هندوسکاها به سرعت از بین رفت. فرمانروایی
بر ساحات محدود توسط این شاهان در جریان صده های بعدی در جریان حکمرانی
هندوپارتیان و کوشانی ها ادامه یافت.
تهاجم یوئهژی
یوئهژی (یوئهچی) یا دودمان بزرگ یوئه، یکی از قبایل کوچیان آسیای
مرکزی بودند که مسکن اصلی شان در دشت تاریم واقع در ایالت گنسوی چین امروزی بود. پس از سالیان دراز تجارت یشم (سنگ قیمتی
سبزرنگ) با چین، که آنرا از کوه های همجوار بدست میاوردند، زیر فشار قبیلۀ ژیونگنو
در سالهای 190 تا 180 پ.م. به فرارود آسیای مرکزی سرازیر شدند. مسکن گزینی یوئهژی در فرارود باعث کوچیدن
سکائیان از فرارود به سمت جنوب و جنوب غرب به سرزمین های افغانستان شمالی و ایران
شمال شرقی شد و در آن سرزمین ها حکمرانی ناپایدار خود را بنیانگذاری کردند.
قرار گزارشات تاریخی نیم نفوس چهارصد هزار نفری یوئهژی
سوارکاران تیرانداز بودند و این باعث شد که ایشان در جنگ های شان در سرزمین های
جدید پیروزی بدست آورند. مهاجرت دوم یوئهژی
به فرارود در سال 155 پ.م. صورت گرفت و یک دهه پس از آن در سال 145 پ.م. یوئهژی
وارد خاک افغانستان امروزی شده و شهر آیخانم را از یونانیان باختری تصرف کردند. پس از مدتی ایشان شهر باختری لنشی (بلخ امروزی)
را تصرف کردند.
دو دهه پس از تصرف مناطق شمال افغانستان یوئهژی ها در غرب
با اشکانیان درگیر شدند. ابتداء پیروزی
هایی بدست آوردند اما دوباره توسط اشکانیان به افغانستان امروزی عقب رانده شدند و
در افغانستان بقایای حکمرانان باختر یونانی را شکست داده به سمت کابل عقب راندند.
در اکثر موارد سکائیان شمال آمو دریا تحت فشار یوئهژی یک
قدم پیشتر از آنها به سمت جنوب در حرکت بودند. یوئهژی ها حرکت خود را به سمت جنوب
ادامه دادند و مناطق هندوکش را تصرف کردند.
یوئهژی ها حاکمیت خود بر باختر را استحکام دادند و با ترک نمودن زندگانی
خانه بدوشی رسم و رواج باشندگان مناطق گشوده شده را فرا گرفتند و با تقلید از
حکمرانان باختری بنام حکمرانان خود سکه ضرب زدند.
سرانجام این سکه ها و حکمرانی یوئهژی در اثر قدرت گرفتن شاخۀ
گیوشانگ (کوشان) قبیلۀ یوئهژی ناپدید شدند و حوالی سال های 30 تا 1 پ.م. گیوشانگ
ها امپراطوری کوشانیان را بنیانگذاری کردند.
حکمرانی هندوسکائیان
هندوسکائیان بخشی از قبایل بزرگتر سکاها بودند که در جریان صدۀ دوم پ.م. تا صدۀ چهارم از آسیای مرکزی به طرف جنوب به باختر، رخج، گندارا، و سپس به سمت شرق به پنجاب، کشمیر، و گجرات حرکت کرده حکمرانی نه چندان پایداری را پایهگذاری کردند. این حرکت در اثر فشار وارده همواره یک قدم پیشتر از یوئهژی ها صورت میگرفت. نخستین شاهان سکائیان مناطق تحت تسلط شاهان هندویونانی را در شمال و سپس در جنوب افغانستان تصرف کردند. سکه ها و آثار دوران هندوسکائیان در کاوشات باستان شناسی اطراف شهر جلال آباد در شرق افغانستان بدست آمده است. آثار زیاد بدست آمده بکاربرد هنر هلیسینی را در دوران هندوسکائیان نشان میدهند.
هنگام تصرف بخش های تحت تصرف سکائیان توسط کوشانیان،
اشکانیان فرصت را مناسب یافتند و قسمتی از سرزمین های کوشانیان را اشغال کرده شاهی
هندوپارتیان را برقرار کردند اما کوشانیان دوباره قادر به گشودن آن مناطق
شدند. سرانجام تحت فشار وارده توسط
کوشانیان فرمانروایی سکائیان از هم پاشید و کوشانیان حکمرانی خود را از افغانستان
به هندوستان گسترش دادند.